۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

پرنسس مونونوکه (هایائو میازاکی) - 1997



در ابتدای فیلم گراز غول پیکری به دهکده حمله می کند. شاهزاده آشیتاکا با شهامت تمام این گراز غول پیکر را از پا در می آورد، اما در نبرد با این هیولا بازویش زخمی می شود. به گفته بانوی دانای دهکده، این زخم، زخمی طلسم شده و کشنده است و آشیتاکا باید برای درمان این زخم به سرزمین غرب سفر کند. آشیتاکا در سفر به این سرزمین با حوادث و شخصیت های گوناگونی روبرو می شود. در یک سو بانو ابوشی به همراه تعدادی زن و مرد در شهر آهن سکونت گزیده اند و سعی در نابودی جنگل دارند. در سوی دیگر پرنسس مونونوکه، دختری که توسط گرگها بزرگ شده است، به همراه سایر حیوانات جنگل، کینه عمیقی از انسانها و به خصوص بانو ابوشی دارند. در این میان آشیتاکا قصد دارد راه چاره ای برای این نبرد میان جنگل و انسان بیابد ...

فیلم ساخته انیماتور مشهور ژاپنی، هایائو میازاکی است. میازاکی را به عنوان والت دیزنی ژاپن می شناسند. کارنامه او پر است از انیمشن های زیبا و عمیق که جوایز گوناگونی را در ژاپن و در سطح جهان به دست آورده است. او در سال 1997 با ساخت "پرنسس مونونوکه" بزرگترین جایزه سینمای ژاپن را از آن خود کرد و در سال 2003 با فیلم "شهر ارواح" موفق به کسب اسکار بهترین انیمیشن شد. همچنین این دو اثر در میان 250 فیلم برگزیده سایت رسمی فیلم IMDB نیز می باشد. میازاکی صاحب یک سبک منحصر به فرد در آثار خود می باشد، آثار او علاوه بر زیبایی دارای عمق نیز می باشد، شخصیت های فیلم های او چه زشت و چه زیبا دوست داشتنی و قابل همذات پنداری هستند، محیط زیست و جدال انسان و طبیعت در بیشتر فیلم های او به چشم می خورد، در دنیایی که ترسیم می کند تکنولوژی های پیچیده وجود ندارد چنانچه اصولا در تولید انیمیشن تا حد امکان از کامپیوتر استفاده نمی کند.

فیلم "پرنسس مونونوکه" نسبت به سایر انیمیشن ها برتری های محسوسی دارد. تصویری که برای شخصیت های گوناگون فیلم در نظر گرفته شده است برگرفته از یک تخیل خلاقانه می باشد. شخصیت های فیلم را می توان به صورت انسانها، حیوانات، غولها و ارواح جنگل تقسیم بندی نمود. حیوانات این انیمیشن بر خلاف سایر انیمیشن ها شخصیتی انسان گونه ندارند، آنها حرف نمی زنند و در لحظات تاثیر گذاری که معدودی از آنها حرف می زنند، به گونه ای صحبت می کنند که دهان آنها مانند انسان تکان نمی خورد. هیولاها و ارواح جنگل نیز به صورتی به تصویر کشیده شده اند که مخاطب آنها را به راحتی به صورت موجوداتی افسانه ای می پذیرد و در تخیلات خود به راحتی جای می دهد.

نکته بارز دیگر فیلم شخصیت پردازی فیلم می باشد. اصولا در بیشتر انیمیشن ها شخصیت ها یک بعدی می باشند. در یک سو، خوب داستان است و در سوی دیگر بد داستان و در نهایت در جدال میان خیر و شر، قهرمان خوب داستان بر اهریمن بد پیروز می شود. اما در این انیمیشن، شخصیت های داستان سیاه و سفید نیستند. هیچ کدام از حیوانات، انسانها، غولها و ارواح جنگل را نمی توان در جبهه خیر و شر تقسیم بندی نمود. هر کدام از شخصیت ها در کنار اعمال نفرت انگیزی که انجام می دهند، دارای صفات خوبی نیز می باشند و همذات پنداری تماشاچی فیلم را بر می انگیزند. حتی غولهای به ظاهر وحشتناک نیز که به انسانها حمله می کنند، دلایل قانع کننده ای برای این اعمال خشونت بار خود دارند، چنان که بانو ابوشی نیز برای نابودی جنگل دلایل خاص خود را دارد.

خود میازاکی راجع به این اثر خود می گوید : "در میان نفرت و کشتار، چیزهایی زیبا نیز هستند که ارزش زندگی کردن دارند. ما نفرت را ترسیم می کنیم ولی این برای آن است که نشان دهیم چیزهای مهم تری نیز وجود دارند. ما نفرین را ترسیم کردیم تا لذت آزادی را نشان دهیم. آنچه ما ترسیم می کنیم، پسری (آشیتاکا) است که دختری (پرنسس مونونوکه) را درک می کند و روندی که دختر، قلبش را را به روی پسر باز می نماید. در پایان، دختر به پسر می گوید، "من دوستت دارم آشیتاکا، ولی نمی توانم انسانها را ببخشم." پسر نیز لبخند به لب می گوید، "بسیار خوب، با من زندگی کن." "

8.5/10


۴ نظر:

Yasi KB گفت...

ُسلام.ممنون از فیلمهایی که معرفی کردید دنبالشون رفتم و هر دو فیلم رو پیدا کردم.تعریف پرنسس مونونوکه رو هم خیلی شنیدم ولی فرصت نشده بینمش.
ممنون و موفق باشید.

سینا گفت...

سلام .....
تا حالا فیلم هایی که معرفی کردی رو دیده بودم ولی این یکی رو ندیدم ... میرم دنبالش .... بیشتر به من سر بزن

میثم گفت...

سلام دوست عزیز
ممنون تشریف فرما شدی و نظر دادی
نظر لطف شماست اونقدرها هم خوب نیست
وبلاگ شما هم خوبه ای ول عنوان وبلاگتون هم خیلی خوبه
اون جمله ژاک لوک گدار راهم هوشمندانه انتخاب کردی
مرسی خوشحال شدم

sahel (persian cat) گفت...

mersi khub bud.