۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

سیزده (جلا بابلوانی) - 2005



(انتقال داده شده از وبلاگ قبلی در yahoo 360)


فیلم داستان سباستین جوان مهاجر گرجی ساکن فرانسه است که کارش تعمیر پشت بام است. طی اتفاقاتی دعوت نامه و کارتی با شماره 13 را جهت شرکت در یک انچمن زیر زمینی در پاریس به دست می آورد. جوان در آرزوی دستیابی به پول و خوشبختی مصمم به حضور در این انچمن می شود اما غافل از این که این آرزو سرابی بیش نیست و این انجمن، انجمنی هولناک است و جوان بازیگر یک بازی وحشتناک...

جلا بابلوانی، کارگردانی گرجی و متولد تفلیس است. او فرزند کارگردانی گرجی به نام تیمور بابلوانی است و در 17 سالکی به اصرار پدر برای تحصیل به فرانسه رفت. فیلم های صامت و سیاه و سفیدی که بابلوانی در تفلیس به همراه پدر می دید، قدرت تصویر و تدوین را برای بیان یک داستان در سینما به او آموخت. بابلوانی فیلم "سیزده" را به عنوان اولین فیلم بلند خود در سن 26 سالگی در سال 2005 ساخت. فیلم با همکاری فرانسه ساخته شد و در جشنواره های معتیر سینمایی از جمله ونیز، سزار و ساندنس خوش درخشید و با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شد و برخی منتقدان او را با پولانسکی مقایسه نمودند. همچنین حقوق بازسازی فیلم در آمریکا گویا توسط براد پیت خریده شده است و فیلم با حضور ستارگان هالیوود چون میکی رورک، جیسون استتهام، ری لیوتا و ری وینستون در حال تولید است. کارگردانی بازسازی هالیوودی نیز بر عهده خود بابلوانی است. امید است که بازسازی آن همچون نسخه اصلی فیلمی درخشان از کار درآبد.

خشونت در تاریخ سینما مقوله ای بوده است که توسط سینما گران متعدد استفاده و بهتر است بگوییم سو استفاده شده است. معدود سینماگرانی وجود داشته اند که از خلق خشونت نه برای تهییج احساسات سطحی تماشاگران بلکه به صورت هنرمندانه و بر پایه یک اندیشه بهره برده اند. هر بیننده اندیشمندی خشونت موجود در آثار سام پکینپا یا دیوید کراننبرگ را با خشونت موجود در فیلمهای "اره" هم ارز نمی داند. فیلم "سیزده"، فیلمی بسیار خشن و هراسناک است. هراس موجود در فیلم حاصل حضور موجودات ترسناک و خونخوار و یا صحنه های خونریزی و قطعه قطعه شدن انسانها نیست. هراس موجود در فیلم هراسی درونی است که روج مخاطب را می آزارد، هراسی حاصل از مشاهده پلشتی انسان مدرن و جامعه ای که خشونت در آن به ابزاری برای بازی و قمار تبدیل شده است.

مضمون حضور جوان در یک انجمن زیرزمینی، محور داستان "چشمان کاملا بسته" آخرین اثر کوبریک فقید نیز است. اگر در آن فیلم شخصیت تام کروز توسط دوست پیانیست خود به یک مهمانی اروتیک اشرافی دعوت می شود، در فیلم "سیزده"، جوان به یک مهمانی خشونت آمیز و هولناک. اگر کوبریک رنگ و نور های روشن را برای توصیف سرگشتگی دنیای مدرن خود به کار برده است، بابلوانی در این فیلم، با حذف رنگ و استفاده خیره کننده از سایه روشن های سیاه و سفید، خشونت دنیای مدرن خود را ترسیم می کند. هر دو فیلم وجهه ای از این دنیای مدرن و به ظاهر متمدن را نمایش می دهند. بابلوانی با انتخاب عدد سیزده ناخودآگاه به مخاطب خود می گوید که سباستین جوان، برنده این بازی مرگبار نیست و اگر برنده بازی نیز شود، نامبارکی سیزده، گریبان او را خواهد گرفت و در بازی سرنوشت بازنده خواهد بود. مگر ممکن است این فضاهای هراسناک و تصاویر سیاه و زشت فیلم قصد روایت خوشبختی سباستین را داشته باشد؟ مگر دنیای خشن و بی رحم و مبتنی بر پول، به این جوان ساده، اجازه رسیدن به خوشبختی را می دهد؟ بابلوانی در همان لحظات ابتدایی به مخاطب خود می گوید که داستانی که دنبال می کنی داستان زجرآور و سیاهی است.

بابلوانی گویا فیلم های پولانسکی و هیچکاک و فینچر را با دقت دیده و از آنها تاثیر گرفته است. فیلم تلفیقی از تعلیق های هیچکاکی، میزان سن های بسته و هراس آور موجود در فیلم های آپارتمانی پولانسکی و خشونت سیاه و اندیشمندانه موجود در فیلمهای فینچر است و در جای جای فیلم می توان این مولفه ها را دید. شاید اولین فیلمی که پس از تماشای "سیزده" در ذهن هر مخاطبی نقش می بندد هیچ کدام از آثار این کارگردانان نیست بلکه "شکارچی گوزن" ساخته ارزشمند مایکل چیمینو است! بازیگر نقش سباستین، جورج بابلوانی برادر کارگردان است و چهره معصومانه و بچگانه او در میان چهره های زمخت مهمانان انجمن همانند اشعه نوری در تاریکی است. در یک کلام باید گفت که فیلم، واقعا یک فیلم مستقل زیباست که مدتها در ذهن می ماند.

8.5/10

هیچ نظری موجود نیست: