۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

ترانس امریکا (دانکن تاکر) - 2005

(انتقال داده شده از وبلاگ قبلی در yahoo 360)

داستان فیلم از این قرار است که استنلی مرد (یا بری زن) قرار است عمل جراحی پایانی خود را چند روز بعد انجام دهد تا تبدیل به یک زن کامل شود. اما در این حین اطلاع می یابد که پسری دارد که حاصل تنها رابطه خود با زنی است که سالها پیش با او بوده است. پسر هم اکنون در نیویورک بازداشت شده و در زندان است. مشاور روانی بری او را مجاب می کند که مسایل مربوط به گذشته خود را حل و فصل کند و پسر خود را از این موضوع آگاه نماید. بری به نیویورک می رود و پسر خود به نام توبی را ملاقات می بیند، ولی هویت خود را پنهان کرده و خود را از جانب کلیسا معرفی می نماید. بری، توبی را راضی می کند که با او به لوس آنجلس بیاید. و از این جا سفر این دو شروع می شود ...

سال 2005 دو فیلم در مراسم اسکار مطرح شد که شخصیت های اصلی از نظر تمایلات جنسی، همجنس گرا بودند، یکی "کوهستان بروکبک" و دیگری "کاپوتی". اما در کنار این دو، فیلم کوچک و جمع و جوری نیز از سینمای مستقل آمریکا وجود داشت که نامزد اسکار در دو رشته هنر پیشه زن و موسیقی فیلم شد: فیلمی به نام "ترانس امریکا". شخصیت محوری این فیلم نیز از جهتی شبیه دو فیلم دیگر بود، با این تفاوت که شخصیت اصلی مردی است با گرایشات زنانه که می خواهد تبدیل به زن شود.

کارگردان فیلم دانکن تاکر است که به عنوان اولین تجربه فیلم بلند، اثری انسانی، تاثیرگذار، با صفا و همچنین بامزه ساخته است. دانکن تاکر پیش ار این، فیلم کوتاهی به نام "شاه کوهستان" را که اپیزودی از یک فیلم بلند با مضمون همجنس گرایی بود، ساخته بود که چندان فیلم موفقی نبود. پس از آن فیلم نامه "ترانس امریکا" را نوشت ولی با مشکل سرمایه روبرو بود. ولی چنان به فیلم نامه خود اعتماد داشت که خانه برادر و مادر خود را برای گرفتن وام گرو گذاشت تا بتواند بودجه فیلم را تامین کند. دانکن که قبلا هنرنمایی پرقدرت فلیسیتی هافمن را در برادوی در یکی از نمایش نامه های دیوید ممت به نام "کریپتوگرام" به یاد داشت، به سراغ او رفت. فلیسیتی هافمن فیلم نامه را خواند و حاضر به همکاری با تاکر شد.جالب است که تاکر از خانه مادر خود به عنوان لوکیشن فیلم و از ماشین برادر خود نیز در فیلم استفاده نمود. پس از اتمام، فیلم در جشنواره های مختلف فیلم جوایز متعددی گرفت. فلیسیتی هافمن موفق به دریافت جایزه گلدن گلوب شد و چنان که گفته شد فیلم در دو رشته نامزد دریافت جایزه اسکار گردید. گذشته از فیلم نامه خوب دانکن تاکر، موفقیت فیلم مرهون بازی زیبای فلیسیتی هافمن است که از لحاظ درونی و برونی، توانسته حق مطلب را ادا نماید. راه رفتن، صحبت کردن، چهره مردانه و زنانه، احساس ترس، تناقض، همه و همه تماشاچی فیلم را قانع می کند که او مردی است که می خواهد زن شود.

در تاریخ سینما نقش آفرینی های زیبایی از هنر پیشه هایی که در نقش فردی از جنس مخالف ظاهر شده اند، وجود دارد همانند نفش آفرینی جک لمون و تونی کرتیس در "بعضی ها داغشو دوست دارند" و یا رابین ویلیامز در فیلم "خانم داوبت فایر" و یا داستین هافمن در "توتسی" و یا کیت بلانشت در فیلم "من آنجا نسیتم. فلیسیتی هافمن در این جا کار سخت تری دارد، از یک طرف باید ته مانده های شخصیت یک مرد را ایفا کند و از طرف دیگر در نقش یک زن که تازه در دنیای مونث بودن وارد شده است، ظاهر شود.

فیلم به نوعی یک فیلم جاده ای است. جاده همیشه در بسیاری از فیلم های معروف بستری بوده است که شخصیت های فیلم در آن به یک نوع خود شناسی می رسند و در حقیقت تحول که تم اصلی داستان است، در مسیر جاده روی می دهد. فیلم "ترانس امریکا" از این حیث یک فیلم جاده ای است. در حقیقت در طول این سفر است که استنلی مرد باید تبدیل به بری زن شود و همچنین پدری که از فرزند خود سالیان دراز ناآگاه بوده، تبدیل به مادرشود. در حقیقت این سفر پیش زمینه ای درونی است برای یک تغییر برونی.
دانکن تاکر به خوبی توانسته است این جاده را با ایستگاههای لازم برای تحول شخصیتهای خود ترسیم کند. در طول جاده ایستگاههایی برای رجوع به گذشته هر دو شخصیت وجود دارد. هر دو شخصیت می فهمند که خانواده ای به معنای پناهگاه و پشتیبان نداشته اند، هر دو تنها می باشند، هر دو می خواهند در این دنیای دشوار، زنده بمانند و خوب زندگی کنند. دانکن شخصیت توبی را نیز به خوبی ترسیم می کند. پسری که مادرش خودکشی کرده، ناپدری اش از او سواستفاده جنسی کرده، و هم اکنون فردی ولگرد و معتاد به مواد است که خودفروشی می کند. از طرفی به حیوانات علاقه دارد، نوجوانی باهوش و دوست داشتنی است، دوست دارد زندگی خوبی داشته باشد و هر چه که بری به او می گوید گوش می کند.
مضمون فیلم شاید در دست فیلمسازان تجاری به فیلمی پر از لودگی و شوخی های مهوع تبدیل می شد، اما دانکن تاکر به راستی سعی کرده است که فیلم به این مقوله نزدیک نشود و در عین حال که بعضی اوقات لبخند را بر لبان تماشاچی فیلم می نشاند، سنگینی و وقار خود را حفظ کند. چنان که راجر ابرت می گوید : "فیلم راجع به سکس نیست بلکه راجع به ارزشهای خانواده است."

در پایان بد نیست قسمتی از گفته های دانکن تاکر را جع به فیلم را بخوانید : "این فیلمی راجع به گرایشات جنسی شخصیت ها نیست، فیلمی است درباره بزرگ شدن ، درباره خانواده، فیلمی است درباره آنچه که در همه ما مشترک است، دریاره پا به سن گذاشتن و ویران شدن دیوارهای اطراف قلبمان. من به این می اندیشیدم که خود را قبول نداشتن چگونه است و به سفری که همه ما باید در زندگی ادامه دهیم تا خویشتن خویش را بپذیریم."

8/10

۳ نظر:

sina گفت...

این فیلمو خیلی دوست داشتم و از یاداوریت ممنون ...

مرد مرده گفت...

سلام!
این فیلم رو ندیدم ولی با تعاریف شما به نظر می رسه که فیلم جالبی باشه،نمی دونم فیلم XXy رو دیدین یا نه ولی اون هم فیلم خوبیه با یه سوژه ی جالب فکر کنم از اون هم خوش تون بیاد...

s27 گفت...

سلام دوست عزيز
وبلاگ خوب و کاملي داري خوشحال مي شم به وبلاگ من هم سر بزني و در نظرسنجي هاي من شرکت کني در ضمن اگه از وبلاگ من نيز خوشت آمد من را با نام welcome لينک کن وبه من خبر بده تا شما را با چه نامي لينک کنم
اميدوارم در تمام مراحل وبلاگ نويسيت موفق و سر بلند باشي
با تشکر s27